فیک ١١٢
هوسوک :برای چی رفتی
جونگ هی:دخترش گفت بیا خونمون باهام بازی وگرنه گریه میکنم آقای جئون هم تعارف کرد ولی پدر بابای هرا ما فقط رسوند خونشون کسی نبود جز یه خدمتکار پیری من کمی با دخترش بازی کردم وقتی خسته شد کل خونه گشتم چیزی پیدا نکردم براتون بیارم اما ب جاش اینو پیدا کردم
فلشو به سمت هوسوک گرفت
هوسوک فلشو گرفتو گفت
هوسوک:خوشم اومد پسره خودمی حالا میتونی بری پیشه مادرت
جونگ هی با خوشحالی دوید به سمت اتاق مادرش
جونگ هی:دخترش گفت بیا خونمون باهام بازی وگرنه گریه میکنم آقای جئون هم تعارف کرد ولی پدر بابای هرا ما فقط رسوند خونشون کسی نبود جز یه خدمتکار پیری من کمی با دخترش بازی کردم وقتی خسته شد کل خونه گشتم چیزی پیدا نکردم براتون بیارم اما ب جاش اینو پیدا کردم
فلشو به سمت هوسوک گرفت
هوسوک فلشو گرفتو گفت
هوسوک:خوشم اومد پسره خودمی حالا میتونی بری پیشه مادرت
جونگ هی با خوشحالی دوید به سمت اتاق مادرش
- ۲۰.۷k
- ۲۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط